تحویل لژیون

اطلاعیه

آقای عباس آقایی لژیون خود را در تاریخ 94/10/27 تحویل کمک راهنما آرش داد.

دلنوشته

به نام خدا

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد                             وآنچه خود داشت ز بیگان تمنا میکرد

هوای دریا  طوفانی ، کشتی نشستگان گریان ، ناخدا خواب است. گاهی نئشه است و گاهی خمار. یک روز می خندد و یک روز از شدت افسردگی می گرید. کشتی طوفان زدی دریای اعتیاد تا به گل نشستن و برخورد با صخره های عظیم طلاق و جدایی فاصله ای ندارد. ناخدا هر روز گریه میکند و از خدا طلب کمک می کند. ساکنان کشتی مات و مبهوت رفتار ناخدا شده اند. ساکنان کشتی یقین دارند که ناخدا مرد خوبی است اما موجودی که در درون ناخدا ساکن شده برای خودش هیولایی است.

 

 

هوا تاریک است چشم چشم را نمی بیند؛ ناگهان صدایی به گوش میرسد : برپا خیز ای انسان شهرت گشته ویران بیرون کن این شیطان . ناخدا خسته و تکیده ؛ دستهایش را هم می پیچاند و به سوی آسمان نگاه میدارد  و آرام میگوید: خداوندا ما را از دست نیرومندترین دشمن خودمان که جهل و نادانی خودمان است نجات ده و ادامه میدهد تاریک ها را تجربه نموده ایم ما را با روشنایی ها آشنا گردان.

باران رحمت شروع به باریدن گرفته است. اشک ناخدا با باران رحمت خدا مخلوط شده اند. گویی خدا هم گریه میکند. ناخدا به اندازه وسعتش چند قطره اشک میریزد و خداوند به اندازه عظمتش میگرید . چون باران . هر دو از شدت شوق میگریند.

ساکنان کشتی بر روی عرشه میرقصند . مسیر کشتی با نسیم یاد الله تغییر کرده است ، آرام آرام از صخره های مخرب دور میشوند.

ساکنان کشتی به همراه ناخدا میرقصند و می خوانند:

خداوند، آسمان و دشت پوشیده از رقصنده ای آسمانیست و روح نا آرام ما خواستار رهائیست.

می خوانند و می خندند. می خندند و میگریند از شوق.  صدای این روزهای ناخدا صاف است و مردانه . دستهایش را دور دهانش گرفته است و فریاد میزند: بادبانها را بکشید. در مسیر صراط مستقیم هستیم . 180 درجه به راست. بسیار خوب است. اینک کشتی کاملا تغییر مسیر داده است جلوی کشتی به سمت خورشید است و پشت کشتی به صخره های کشتی شِکن. با این گردش 180 درجه ای کشتی آرام آرام از صخره ها دور میشود.

الان حدود 10 ماه است که ناخدا سکان کشتی را به دست گرفته است. چهره ناخدا روشن است و شاد . همه چیز بر وفق مراد است. کشتی به گل نشتسه ی دیروز ، امروز پهنه آب را میشکافد و به پیش میرود. کارکنان کشتی شده اند ملوان زبل . شور و حالی در کشتی جاریست ؛ دیدنی.

از بالای دکلِ دیده بانی صدایی میآید: دارم می بینم ؛ ساحل امن رهایی را . ناخدا تقویمش را نگاه میکند . امروز چهارشنبه است . ناخدا به ساکنان کشتی می گوید: تا رسیدن به جزیره امن کنگره 60 فاصله نداریم. بروید لباس های سفیدتان را بپیوشید. اشک امان نمی دهد. صدای ناخدا می لزد. اشک امان نمی دهد.  دیگر صدای ناخدا شنیده نمی شود . اشک شوق است که می بارد ؛ اشک شوق.

ناخدا سر تا پا سفید پوشیده است . ساعت حدود 10 صبح است . کشتی در ساحل امن کنگره 60 با مختصاتی که ناخدا در دفترچه یادداشتش اینطور نوشته است (( تهران سهروردی جنوبی دفتر کنگره 60 آکادمی)) پهلو گرفته است.

 

ساکنان جزیره امن به استقبال میآیند. پیرمرد خندان ناخدا را در آغوش میگرد. و آرام زیر گوشش میگوید: آنچه باوراست محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. ناخدا به چشمان پیر و مرداش نگاه میکند و از ذوق میگرید.

ناخدا به ساکنان کشتی میگوید: پیر و مرادمان به گفت تا به شما هم بگویم:

کشتی را سوار شوید و به سفر خود که از قطع مصرف مواد تا رسیدن به خود است ادامه دهید. خدمت کنید تا آموزش بگیرید و آموزش بگیرید تا خدمت کنید. با تفکر پهنای دریا را بشکافید و به لطف و یاری خدا باور داشته باشید و ناامید نشوید.  و یقین داشته باشید که ظروف خالی روزی پر خواهند شد. به صید مروارید میروید مواظف حمله کوسه ها  باشید. دشمن هر لحظه در کمین است. مواظب دزدان دریایی که لباس خوبی و پاکی برتن دارند اما زیر لباس شمشیر های بی غلاف دارند باشید. دانایی خود را با تغییر جهان بینی بالا ببرید . از سکون بر حذر باشید . همیشه مسافر باش. بدانید تا بمانید. قوی شوید هم جسمی هم روحی چون ضعیف محکوم به فناست. راه بلد شو تا راهنما شوی . راهنما شو اما ریاست نکن. و بالبخند ادامه داد مواظب خویشتن خویش باشید.

 نوشته شده توسط: ابوالفضل یزدیان-رهجوی آقای عباس آقایی

برنامه لژیون روزهای سه شنبه و پنجشنبه

برنامه لژیون شماره یک روزهای سه شنبه و پنجشنبه
روز مورخ منبع مقدار توضیحات
سه شنبه 94/4/30 کتاب عشق-    
پنجشنبه 94/5/1 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر    
سه شنبه 94/5/6 جهان بینی     
پنجشنبه 94/5/8 چهارمقاله    
سه شنبه 94/5/13 شرح وظایف    
پنجشنبه 94/5/15 کتاب عشق-    
سه شنبه 94/5/20 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر    
پنجشنبه 94/5/22 جهان بینی     
سه شنبه 94/5/27 چهارمقاله    
پنجشنبه 94/5/29 شرح وظایف    
سه شنبه 94/6/3 کتاب عشق-    
پنجشنبه 94/6/5 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر    
سه شنبه 94/6/10 جهان بینی     
پنجشنبه 94/6/12 چهارمقاله    
سه شنبه 94/6/17 شرح وظایف    
پنجشنبه 94/6/19 کتاب عشق-    
سه شنبه 94/6/24 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر    
پنجشنبه 94/6/26 جهان بینی     
سه شنبه 94/6/31 چهارمقاله    
پنجشنبه 94/7/2 شرح وظایف    
سه شنبه 94/7/7 کتاب عشق-    
پنجشنبه 94/7/9 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر    
سه شنبه 94/7/14 جهان بینی     
پنجشنبه 94/7/16 چهارمقاله    
سه شنبه 94/7/21 شرح وظایف    
پنجشنبه 94/7/23 کتاب عشق-    
سه شنبه 94/7/28 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر    
پنجشنبه 94/7/30 جهان بینی     
سه شنبه 94/8/5 چهارمقاله    
پنجشنبه 94/8/7 شرح وظایف    
سه شنبه 94/8/12 کتاب عشق-    
پنجشنبه 94/8/14 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر    
سه شنبه 94/8/19 جهان بینی     
پنجشنبه 94/8/21 چهارمقاله    
سه شنبه 94/8/26 شرح وظایف    
پنجشنبه 94/8/28 کتاب عشق-    
سه شنبه 94/9/3 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر    
پنجشنبه 94/9/5 جهان بینی     
سه شنبه 94/9/10 چهارمقاله    
پنجشنبه 94/9/12 شرح وظایف    
سه شنبه 94/9/17 کتاب عشق-    
پنجشنبه 94/9/19 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر    
سه شنبه 94/9/24 جهان بینی     
پنجشنبه 94/9/26 چهارمقاله    

 

تکلیف روز یکشنبه 94/04/07

روز یکشنبه مورخ هفتم تیرماه 94 در لژیون آقای آقایی

سی دی جایگزین سیگار بحث و گفتگو می شود

تكاليف لژيون

 

سلام دوستان

تكليف روز سه شنبه مورخ 94/01/25 رونويسي از روي وادي اول (كتاب عشق ) مي باشد. روز يكشنبه 94/01/23 سي دي شادابي از مواد مخدر مي باشد.

 

 

تكاليف لژيون

ضمن عرض تبريك سال نو خدمت همه دوستان به اطلاع ميرساند كه تكاليف لژيون از تاريخ 94/01/25 تغيير مي نمايد كه متعاقبا اطلاع رساني ميگردد. تكاليف از طرح سوال از نشريات به رو نويسي از روي نشريات تغيير كرده است كه جدول آن در روزهاي آتي اطلاع رساني ميگردد. ضمنا كنفرانس سي دي ها در روزهاي يكشنبه به قوت خود باقي است. تكليف سي دي هفته آينده (( شادابي از مواد مخدر مي باشد))

تكليف يكشنبه مورخ 93/12/17

سلام دوستان تكليف روز يكشنبه مورخ 93/12/17 قسمت سوم سي دي نفس مي باشد.

رهايي حسين براتي رهجو آقاي عباس آقايي

رهايي حسين عزيز رهجو آقاي عباس آقايي

 

 

اين رهايي را خدمت بنيان كنگره 60 و آقاي عباس آقايي راهنما گرانقدر و حسين عزيز و خانواده محترمشان و كليه دوستان نمايندگي قم تبريك عرض مي نماييم .

تا باد چنين بادا.

 

جدول تکالیف

تکلیف لژیون آقای عباس آقایی
مورخ موضوع تکلیف تکلیف  توضیحات 
93/11/21  کتاب عشق 7سوال از اول کتاب تا پایان وادی اول  
93/11/28 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر 14سوال از اول کتاب تا ابتدای لنگر کشی را بکشید  
93/12/5 جزوه جهان بینی 1 7سوال از اول جزوه تااول مدل پیشنهادی نفس  
93/12/12 کتاب عشق 7سوال از وادی اول  سوالات با تاریخ 93/11/21 متفاوت باشد
93/12/19 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر 7سوال از اول لنگر کشتی را بکشید تا اول قانون چهارم  
93/12/26 جزوه جهان بینی 1 7سوال از اول جزوه تااول مدل پیشنهادی  نفس تذکر مهم سوالات با جلسه قبل متفاوت باشد
94/01/04 کتاب عشق 7سوال از وادی اول(  سوالات با تاریخ 93/12/12 متفاوت باشد
94/01/11 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر 7سوال از اول لنگر کشتی را بکشید تا اول قانون چهارم سوالات این جلسه با جلسه قبل متفاوت باشد
94/01/18 جزوه جهان بینی 1 7سوال از اول جزوه تااول مدل پیشنهادی نفس سوالات این جلسه با جلسه قبل متفاوت باشد
94/01/25      

برنامه لژيون

 

به اطلاع ميرساند برنامه لژيون آقاي عباس آقايي به شرح ذيل است.

روزهاي يكشنبه سي دي 

روزهاي سه شنبه طرح سوال از كليه نوشتار ها (جدول تكاليف در لژيون توزيع شده است)

رهايي آقاي محمد حسن

آقای: محمد حسن، نام راهنما: آقای عباس، آنتی ایکس: شیره، مدت سفر:12 ماه، داروی درمان: شربت OT، نمایندگی: قم

 

 

اين رهايي را خدمت آقاي آقايي و برادر لژيوني هاي محمد حسن تبريك مي گوييم تا باد چنين بادا.

امروز با ديروز فرق دارد 93/10/16

امروز با ديروز فرق دارد 93/10/16

امروز يك انرژي ديگر دارم . امروز با ديروز فرق دارد . امروز ذوق زده ترم. امروز انگار آفتابش ، رنگ آسمانش با ديروز فرق دارد. امروز حالم بهتر از ديروز است. شده ام  هر روز بهتر از ديروز . به خواب هم نمي ديدم صبح ساعت 6 به استخر بروم . به خواب هم نمي ديدم اين همه حال خوب را . عروسي بود من خواب بودم. عزا بود من خواب بودم. قطار تاريكي ها مرا مي برد به ايستگاه پستي و نيستي ؛ اما ناگهان خداوند به من لطف كرد و براي آخرين بار به من فرصت داد كه قبل از رسيدن به آن ايستگاه جهنمي................

 دنباله دلنوشته در ادامه مطلب